بسیاری روز دختر را صرفاً آیینی برای گرامیداشت دختران میدانند، اما بررسی ریشههای آن نشان میدهد که در دل خود سازوکارهایی برای قاعدهمندسازی و رامسازی بدن زنانه دارد. ثبت این روز در تقویم، دوگانههایی نظیر زن/دختر، تأهل/تجرد و تقدسبخشی به بکارت را بازتولید میکند و از بدن زن سوژهای اجتماعی میسازد که در معرض نظارت، قضاوت و ارزشگذاری همگانی است.
قدرت نوین با پنهانسازی ابعاد تنبیهی در دل جشن و شادی، در واقع سیستم پاداش و مجازاتی را اعمال میکند که زنان را به درونیسازی سرکوب و مراقبت از خود وادار میسازد. این درونیسازی چنان عمیق است که زن خود را از بدنش بیگانه میبیند و لذت شخصی را گناهوار تجربه میکند.
روز دختر، بهجای تجلیل از استقلال و توانمندی، به ابزاری برای تثبیت هنجارهای مردسالارانه بدل شده است. این روز باید عرصهای برای ارج نهادن به دختران تابوشکن و مستقل باشد، نه سازوکار کنترل اجتماعی و اخلاقی.
… به جای اینکه به دخترت یاد بدهی که دوستداشتنی باشد،
به او یاد بده که صادق و مهربان باشد.
یاد بده که شجاع باشد؛
او را ترغیب کن که افکارش را به زبان بیاورد، حقایق وجودیاش را بیرون بریزد و وقتی اینگونه شد، او را مدح و ستایش کن.
به او یاد بده که دوست داشتنی بودن را فراموش کند.
وظیفهٔ او این نیست که خودش را دوست داشتنی کند،
بلکه وظیفه دارد که خودِ خودش باشد؛ خودی که صادق است و نسبت به مساوات همهٔ انسانها حساس است.
منبع: صفحه زن کارگر